یـکـ خوشـهـ گـنـدمـ
خدایی را که به اجبار به یاد آوری بی اختیار فراموشش خواهی کرد....
خدایا من در دنیایی زندگی می کنم که همه ی مردم آن خود را هموطن دیگری می دانند و خود را برادر دینی دیگری می خوانند... اما این مردم مانند چوب کبریت هایی می مانند که با اولین حرکت آتش می گیرند و دیگری را تنها می گذارند... من نمی خواهم تنها بمانم در دنیای پوچ و بی ارزش ... دنیایی را که خود برای رسیدن به هدف خویش مرا در جاده ی تاریک و بی انتها رها می کند نمیخواهم ... دنیا برای مردمان دنیایی خوب است ! برای کسانی که جز عشق به دنیا و مال و ثروت چیز دیگری را نمی بینند... من بنده ی خوبی نیستم... من هم وابستگی هایی به دنیا دارم....اما از امروز فقط تو را می خواهم... تو را ... تـــــویی که مرا "تا بی نهایت " تنها نمی گذاری .... دوستت دارم خــــــــــــــدایا.... (از خودم بود)
Design By : NinoO themes |